تصاویر به هر چه بهتر یادگیری اصطلاحات کمک می کند.
a windbag
معنی : آدم پر حرف / فرد پر چانه
I can't stand him anymore.he is a windbag.He talks too much but says nothing important
دیگر تحمل او را ندارم. پرچانه است.خیلی حرف میزند ولی چیز مهمی برای گفتن ندارد.
a busybody
معنی: آدم فضول, کسی که در امور دیگران دخالت می کند
A:Do you want to go to john's house on Saturday
B:No,I don't.She is a busybody.She keeps asking you questions about your private life دلت میخواد روز شنبه به خونه جان بریم ؟ نه دلم نمی خواهد .او فضول است.مرتبا راجع به زندگی خصوصی ادم سوال می کند.
Open minded
معنی:آزاد اندیش ,روشنفکر,بی تعصب
A:Your mother never gets upset when the people disagree with her
B:Yes,She tries to understand everyone.She is pretty open minded
مادرت از اینکه دیگران با او مخالفت می کنند ناراحت نمی شود
بله او سعی می کند همه را درک کند. خیلی روشنفکر است
a big shot
معنی:آدم کله گنده
A:David has a lot of influence.He has quite a few influential friends everywhere
B:Yes,he really is a big shot in politics
دیوید آدم بانفوذی است.همه جا چندین دوست با نفوذ دارد.
بله,واقعا در سیاست آدم کله گنده ایست.
a pushover
معنی:آدم ضعیف و هالو ,آدم دهن بین
A:Do you think you can persuade Alice to join our company
B:I don't think she'll agree.She's not pushover
فکر می کنی می توانی آلیس را راضی کنی که به شرکت ما ملحق شود؟
گمان نکنم قبول کند. او آدم ضعیف و دهن بینی نیست.
برای مشاهده بخش دوم اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی در اینجا کلیک کنید
برای مشاهده بخش سوم اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی در اینجا کلیک کنید
[…] مشاهده بخش اول اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی در اینجا کلیک […]