معنی: از خوشحالی پر درآوردن
A:Did you get the job
B:I did.When they said they wanted to hire me,I was walking on air
استخدام شدی؟
بله شدم.وقتی گفتند می خواهند مرا استخدام کنند از خوشحالی پر درآوردم.
Be fed up with
معنی:جان به لب رسیدن-خسته و بیزار بودن
?A:Why do you want to quit your job
B:I'm fed up with my boss.He acts so bossy and I'm fed up with the way my colleagues treat me
چرا می خواهی کارت رو رها کنی؟
جانم از دست رئیسم به لب رسیده.خیلی امر و نهی می کند واز طرز برخورد همکارانم هم خسته و بیزارم.
Be on the right track
معنی: در مسیر درست بودن,در جهت صحیح قرار داشتن
A:was my answer correct
B:Not exactly but you're on the right track.If you think a little more,you'll surely find the answer
جواب من درست بود؟
دقیقا نه ولی در مسیر درست هستی.اگر کمی بیشتر فکر کنی,حتما جواب را پیدا می کنی.
Pull strings
معنی:پارتی بازی کردن,اعمال نفوذ کردن
A:How can I get what I want
B:I have a connection in that company.He can pull strings for you
چطور می توانم به خواسته ام برسم؟
من در شرکت یک آشنا دارم.او می تواند برایت پارتی بازی کند.
an early bird
معنی:آدم سحرخیز
Jane and Tom are real early birds.They get up at 6 A.M every morning
جین و تام واقعا سحرخیز هستند. آنها هر روز صبح ساعت 6 از خواب بلند می شوند.
برای مشاهده بخش اول اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی در اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده بخش دوم اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی در اینجا کلیک کنید.