A:How come you are always chatting with Nichole on the internet
B:To be honest with you,I'm in love with her and she is in love with me too
چطوره که تو تمام مدت داری با نیکول در اینترنت چت می کنی؟ راستش را بگویم من او را دوست دارم و او هم مرا دوست دارد.
Be in the same boat
معنی:سرنوشت مشترک داشتن , در موقعیت شبیه به هم بودن
A:I might lose my job
B:That's too bad. If you lose your job,I'll lose mine,too.we're in the same boat
ممکن است کارم را از دست بدهم. خیلی بد می شود .اگر تو کارت را از دست بدهی من هم کارم را از دست خواهم داد.نان ما در یک کاسه است.
Be better off
معنی:راحت تر بودن ,راضی بودن
A:Why don't you move down town
B:I'm better off living in the suburbs
چرا به مرکز شهر نقل مکان نمی کنی؟ راحت ترم در حومه شهر زندگی کنم.
Figure sth out
معنی:از چیزی سر درآوردن
A:Can you help me put this bookcase together
B:I'm sorry. I cant figure out how to do it
می توانی کمکم کنی این جا کتابی را سوار کنم ؟ متاسفم سر در نمیارم چطور باید این کار را کرد.
Keep sb in the dark
معنی:کسی را بی خبر نگه داشتن
A:I'm sorry I can't tell you anything about recent changes
B:Come on!I need to know what's going on here.Don't keep me in the dark
متاسفانه نمی توانم چیزی راجع به آخرین تغییرات به تو بگویم. دست بردار!من باید بدانم اینجا چه خبر است. مرا بی خبر نگه ندار.