با سلام خدمت دوستان عزیز در این مقاله شما را با اصطلاحات فیلم برداری آشنا خواهیم کرد
در دنیای امروز که دوربین یکی از واجبات و سرگرمی های زندگی ما شده نیاز دیدم که شمارا با اصطلاحات این امر مهم آشنا سازم
دوربین | Camera |
چشمی دوربین | visor |
(نمای بسته): نمایی که فقط بر روی موضوع متمرکز باشد | Close up |
(نمای میانی): نمایی که مقداری از محیط اطراف موضوع رو هم شامل می شود. | Medium shot |
(نمای باز): نمای بازتر از مدیوم شات تا بی نهایت باز. | Long Shot |
(بزرگ نمایی): یه کلمه آشنا که در کامپیوتر به آن zoom in می گویند. | Zoom |
(کوچک نمایی): عمل برعکس زوم که در کامپیوتر Zoom Out گفته می شود. | Zoom Back |
چرخش افقی (چپ و راست) دوربین روی یه مرکز دَوَران مثل سه پایه یا روی دست | Pan |
حرکت سریع پن Pan که تصاویر غیرواضح شوند. موقع تدوین، از این حرکت برای مرتبط کردن دو تا از آنها استفاده می شود. | Switch Pan |
چرخش عمودی (بالا و پایین) دوربین روی یک مرکز دوران مثل سه پایه یا روی دست. | Tilt |
حرکت جابجایی دوربین با وسایلی مانند سه پایه چرخ دار و یا ریل و یا ماشین و امثال آن. | Traveling |
نمایی که در آن از نمونه های کوچک (ماکت) اجسام استفاده و به جای جسم بزرگ اصلی ارایه شده باشد. یک جور حقه ی سینمایی است. مثل دریایی که بر آن ظاهراً کشتی ها شناور باشند یا پلی منفجر میشود و … ولی در واقع آنها نمونه های کوچک هستند. | Model shot |
نمایی که صحنه را از دریچه ی دید و چشم یکی از شخصیتهای فیلم نشان بدهد. گویی او آن صحنه را می بیند. به طور خلاصه به این نما p.o.v هم اطلاق می شود. | Point of view |
نمایی که دوربین فیلمبرداری از هوا، از ارتفاع نسبتاً زیاد، از بالای جرثقیل مخصوص فیلمبرداری، از داخل هواپیما و یا هلی کوپتر می گیرند. به این نما هلی شات نیز می گویند. | Aerial shot |
اصطلاحی برای توصیف فیلمبرداری به شیوه ای که در آن اجسام و افراد در صحنه، از قسمت پایین تصویر گرفته و تا دورترین و عقب ترین حدصحنه، واضح باشند. | Deep Focus |
مقدار تصویری که دوربین فیلمبرداری بدون قطع از یک صحنه می گیرد. «نما» کوچکترین واحد ساختمان فیلم است و یک فیلم از «نما»های متعدد (حدود 600 تا 1000نما) تشکیل می شود. | Shot |
نمایی که معمولاً در صحنه های گفتگو به کار میرود. به این ترتیب که دوربین از بالای شانه و پشت یکی از دوطرف، صورت یا نیم تنه طرف مقابل او را نشان میدهد و این کار ضمن گفتگوی آن دو، به طور متناوب تکرار می شود. | over – the – shoulder-shot |
نمایی که در آن تماس پیکر شخص دیده شود | Full shot |
نمایی درشت تر و نزدیکتر از نمای نزدیک (close-up اگر نمای درشت، مثلاً چهره ای را نشان دهد، «نمای» خیلی درشت جزئی از این چهره، مثلاً لبها یا چشمها خواهد بود. به این نما، «نمای جزئیات» (Detail shot) و (Big close-up) هم می گویند. | Extreme close-up |
نمایی دورتر و ریزتر از نمای دور (long-shot) مثلاً اگر نمای دور یک خانه را نشان بدهد، نمای خیلی دور این خانه را با محوطه ی اطرافش مثلاً در وسط صحرا یا جنگل نشان خواهد داد. | Extreme long-shot |